نقش سرمایه انسانی در افزایش توسعه اقتصادی
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۵۷۵۳۱
آموزش و پرورش باعث تغییر ارزشها و طرز تلقیهای افراد میشود و این خود تاثیری مستقیم بر وضعیت اقتصادی دارد، با آموزشهای شغلی و حرفهای همراه با تجارب ضمن خدمت نیز در کارآیی شغلی و پیشرفت اقتصادی موثرند و به هر صورت نوع سیستم آموزش و اهداف و برنامهها و امکانات آن نیز در میزان رشد اقتصادی کاملا موثر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نخستین تلاشهای رسمی برای توسعه صنایع ایران به اواسط سده نوزدهم بر میگردد انقلاب صنعتی و رشد صنعتی شدن غرب ایران را واداشت تا به صورت یک تقلید گر صنعتی دنیای توسعه یافته درآید. نخستین تلاش برای ایجاد یک پایه صنعتی در سال ۱۲۲۹ هجری شمسی توسط نخست وزیر وقت امیر کبیر به عمل آمد که صنعتگران داخلی را به ساخت مصنوعات ساخت کشورهای صنعتی تشویق و برای کمک به احداث کارخانهها و کارگاههای نو مشاوران خارجی استخدام کرد این کارگاهها در شهرهای عمده کشور نظیر تبریز و اصفهان و رشت و تهران بودند.
پس از گذشت بیش از ۵۰ سال از انقلاب صنعتی جانشینی جهان یعنی تا پایان سده نوزدهم میلادی، کارخانهای به معنای واقعی ایجاد نشده بود و کارهای صنعتی در کارگاههای کوچک آن زمان انجام میگرفت. دولتهای بعدی ایران مدل کلاسیک ایجاد صنایع جانشین واردات را دنبال کردند.
در واقع باید گفت؛ از یک طرف یکی از تنگناهای کشورهای درحال توسعه نیروی کار مطلوب است و از طرف دیگر، عاملی که در ایجاد، انتقال، و حفظ و تکامل تکنولوژی نقش اساسی را ایفا میکند عدم آموزش نیروی انسانی ماهر و متخصص است. کشورهای درحال توسعه مدتهاست به این نتیجه رسیده اند که تا زمانی که نتوانند تحول و تغییری در نیروی کارشان ایجاد کنند، نمیتوانند در زمینه توسعه اقتصادی گامی اساسی و جدی بردارند.
از اواخر دهه۱۹۵۰ گسترش آموزش و پرورش به عنوان بخشی از برنامه توسعه اقتصادی اکثر ممالک جهان سوم درآمده است. رشد سریع هزینههای آموزشی در دهههای بعد نشان دهنده و مؤید این نظر است. در دهه۱۹۶۰رشد آموزشهای عمومی نسبت به دهه قبل از آن در آسیا سه برابر و در آفریقا و آمریکای لاتین بیش از دو برابر بوده است.
از دهه۱۹۷۰تا به امروز نیز، با ان که بخش خصوصی مشارکت خود را روز به روز بیشتر کرده است، هنوز هم درصد قابل ملاحظه ای از بودجه دولتها صرف آموزش میشود. این درصد اگرچه برای کشور های مختلف متفاوت است، اما به طور متوسط و براساس امار یونیسکو ۱۵% از بودجهی کشورهای در حال توسعه را به خود اختصاص میدهد.
در اقتصاد ایران در یک دهه اخیر به علت افزایش منابع مادی اعتباری و افزایش تحصیل کردگان دانشگاهی فعالیتهای تحقیقاتی، از حالت رکود خارج و روند رو به بهبودی را تجربه نموده است. اعتبارات اختصاص یافته به بخش تحقیق و توسعه از طریق دولت، سایر نهادهای وابسته به دولت و اندکی بخش خصوصی انجام میشود.
رشد و توسعه اقتصادی یکی از اهداف مهم تمام کشورها است، ولی با اهداف مختلف در کشورهای در حال توسعه یا پیشرفته صنعتی که در کشورهای پیشرفته صنعتی به معنای کاهش بیکاری و افزایش واقعی رفاه اجتماعی مردم بکار میرود و در کشورهای در حال توسعه از یک سو به معنای کاهش یا محو فقر و محرومیت و از سوی دیگر به معنای کوشش برای بالا بردن تولید ناخالص ملی و ارتقای استانداردهای زندگی مردم به سطحی است که کشورهای توسعه یافته از آن بهرهمند هستند.
نقش آموزش به عنوان وسیلهای برای رشد و توسعه اقتصادی، در طول زمان کاملا متفاوت است. به زبان ساده تر، گسترش آموزش رسمی که در سطوح و انواع مختلف دستهبندی میشود، ممکن است در برخی مراحل جریان رشد، اساسیترین کار باشد، در حالی که در مراحل دیگری ممکن است به دلیل اولویت هدفهای دیگر با اهمیت کمتری تلقی شود.
یکی از تاثیرات مهم گسترش تعلیم و تربیت آن است که موجب توسعه تمایلات آزادی خواهانه سیاسی و اجتماعی میشود. تاثیر مهم دیگر آن است که گسترش آموزش و پرورش موجب کاهش نرخ رشد جمعیت میشود به این طریق یک مشکل بزرگ کشورهای در حال توسعه را کاهش میدهد. افراد تحصیلکرده نیز عموما دیرتر ازدواج میکنند و چگونگی کنترل فرزند را نیز بهتر میدانند و بهتر رعایت میکنند و همچنین در مورد بهداشت بهتر عمل میکنند. علاوه بر این بالا رفتن سطح آموزش عمومی موجب افزایش طول عمر و امید زندگی میشود و این امر فعالیت بیشتر برای بهبود زندگی اقتصادی و اجتماعی را دامن میزند.
آموزش و پرورش باعث تغییر ارزشها و طرز تلقیهای افراد میشود و این خود تاثیری مستقیم بر وضعیت اقتصادی دارد. غالب تحقیقات حاکی از آن است که رشد اقتصادی با بهبود آموزش عمومی و باسوادی مردم ارتباط دارد، آموزشهای شغلی و حرفهای همراه با تجارب ضمن خدمت نیز در کارآیی شغلی و پیشرفت اقتصادی موثرند و به هر صورت نوع سیستم آموزش و اهداف و برنامهها و امکانات آن نیز در میزان رشد اقتصادی کاملا موثر است.
نقش سرمایه انسانی در رشد اقتصادی
برای سرمایه انسانی و بررسی تاثیر آن بر رشد اقتصادی، شاخصهای مختلفی در نظر گرفته شده است «دنیسون» در مطالعه منابع رشد اقتصادی در آمریکا طی دوره ۱۹۸۲-۱۹۲۹ «سطح تحصیلات» را به عنوان شاخصی از سرمایه انسانی در مطالعات خود لحاظ نموده و به این نتیجه رسید که رشد تحصیلات رسمی نزدیک به ۲۵درصد از رشد درآمد سرانه مردم آمریکا را توضیح میدهد. از زمان مطالعه دنیسون به این سو مطالعات متعددی صورت گرفته که اغلب موضوع وجود ارتباط مثبت و مستقیم سطح تسهیلات و رشد اقتصادی را مورد تایید قرار داده است. از جمله آنکه «هال وجونز» در مطالعه مقطعی ۱۲۷ کشور نشان میدهد که همبستگی بالایی بین تولید سرانه و سطح تحصیلات رسمی به عنوان شاخصی از سرمایه انسانی از یک سو و بهرهوری کل و سرمایه انسانی وجود دارد.
اکنون با داشتن اطلاعاتی راجع به متوسط تحصیلات کشورهای مختلف، میتوان با استفاده از حسابداری رشد، سهم مشارکت تحصیلات را در رشد اقتصادی محاسبه کرد. اگرچه در این مطالعات بین کشوری تاثیر تسهیلات بر رشد همواره مثبت است، اما در مطالعات موردی، تفاوتهای بسیار مهمی در میزان این تاثیر و جهت آن مشاهده میشود.
به عبارتی، در حالی که سرمایهگذاری در سرمایه انسانی در برخی کشورها رشد اقتصادی را تسریع میکند، در برخی دیگر از کشورها تاثیر آن منفی است، یعنی سرمایهگذاری در آموزش نه تنها به رشد اقتصادی بیشتر منجر نمیشود، بلکه به کاهش هرچه بیشتر آن میانجامد. پیدایش و استمرار خیل بیکاران تحصیل کرده در آمریکای جنوبی، هند و... در سالهای اخیر نشان میدهد که سرمایهگذاری در سرمایه انسانی، از بعد صرفا این شاخص، ممکن است مانند سرمایهگذاری در هر چیز دیگر فاقد کارآیی لازم بوده و از لحاظ اقتصادی قابل توجیه نباشد.
از بررسی و تحلیل مطالعات مختلف چنین استنباط میگردد که تسهیلات، تنها در صورتی به رشد اقتصادی بیشتر میانجامد که از افراد تحصیل کرده در جایی که لازم است و موجب افزایش بهرهوری در تولید میگردد، استفاده شود. به عبارت دیگر سرمایهگذاری در سرمایه انسانی هنگامی به رشد اقتصادی بیشتر میانجامد که در پاسخ به نیازهای روز افزون اقتصاد برای استفاده از آخرین دستاوردهای علمی در تولید صورت گرفته باشد. اما باید در نظر داشت که بنگاههای آموزشی که در معرض رقابت داخلی و خارجی قرار ندارند، اصولا نیازی به تلاش برای اصلاح و بکارگیری آخرین روشهای تولید احساس نمیکنند و بدون چنین تلاشهایی نیز میتوانند به بقا و تامین اهداف خود دست یابند.
منبع: پول نیوز
کلیدواژه: آموزش و پرورش توسعه اقتصادی هدف بلند مدت اهداف توسعه توسعه آموزش کشور های در حال توسعه سرمایه انسانی سرمایه گذاری توسعه اقتصادی آموزش و پرورش رشد اقتصادی کشور ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۵۷۵۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مهاجرت» توازن توانمندیهای توسعهای را دگرگون میسازد
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بافتار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هر جامعهای، بستر ویژهای برای فعالیتهای علمی جامعهشناختی فراهم میسازد و این بافتار در سبک و رویکرد حاکم بر کار جامعهشناس و ماهیت فعالیتهای جامعهشناختی بازتاب مییابد.
اصغر میرفردی (دانشیار جامعهشناسی دانشگاه شیراز) در مقالهای با عنوان «مروری بر مطالعات جامعهشناختی در زمینه آموزش، مهاجرت و
تحولات توسعهای در ایران» به این موضوع اشاره میکند که کارل مانهایم (Karl Mannheim) معتقد است نظریهها و فعالیتهای جامعهشناختی از نظر شناختشناسی، بازتاب زمانه و زمینە کنشگران این حوزه تخصصی است.
* سیر شکلگیری و فعالیتهای رشته جامعهشناسی در ایران
این پژوهشگر مینویسد: رشته «جامعهشناسی» در ایران، همزمان با تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ خورشیدی مورد توجه قرار گرفت و با پیشگامی زندهیاد، غلامحسین صدیقی، مانند یک رشتە تخصصی بنیان نهاده شد.
او در ادامه میدهد که سیر شکلگیری و فعالیتهای رشته جامعهشناسی در ایران را میتوان در چند دوره گوناگون دستهبندی کرد:
دوره پایهگذاری رشتۀ جامعهشناسی: از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ تا تأسیس مؤسسۀ تحقیقات و مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران در سال ۱۳۳۷ خورشیدی را میتوان جزء این دوره دانست. دوره تثبیت و گسترش: این دوره از تأسیس مؤسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران تا زمان انقلاب سال 57 را دربرمیگیرد. دوره آموزشمحور و تغییرات ساختاری: این دوره که از57 تا میانه دهه ۱۳۷۰ را در برمیگیرد، به پیروی از تغییرات انقلابی و برنامه انقلاب فرهنگی پس از انقلاب، با تغییر در نیروی انسانی، محتوای آموزشی و فعالیتهای آموزشی و پژوهشی همراه بود. فعالیتهای این دوره بیشتر آموزشی بود و از میزان فعالیتهای پژوهشی سالهای پیش از انقلاب، تا اندازهای کاسته شد. دوره تشکلیابی دوباره و آموزش-پژوهشمحوری: این دوره از میانه دهه ۱۳۷۰ تاکنون را در برمیگیرد و تفاوتهایی را در دولتهای چهارگانه به خود دیده است، گاه فعالیتهای جامعه-شناختی مورد اقبال واقع شده و گاه نیز با محدودیتها و موانعی روبهرو بودهاند. رشتهها و گرایشهای علوم اجتماعی و تحصیلات تکمیلی در این دوره گسترش یافتند. جابجایی محل زندگی فرد از یک منطقه به منطقه و یا سرزمین دیگر را مهاجرت میگویندمیرفردی توضیح میدهد که با گسترش واحدهای دانشگاهی همچون دانشگاه آزاد، دانشگاه پیامنور و دانشگاه علمیکاربردی، رشتههای علوم اجتماعی نیز گسترش یافتند؛ اما چنین گسترشی در همۀ دانشگاهها و مناطق کشور، کیفیت مطلوب و مورد انتظار را به همراه نداشته است.
* تعریف مهاجرت از منظر جامعه شناسی
او در ادامه به این موضوع اشاره میکند که جابجایی محل زندگی فرد از یک منطقه به منطقه و یا سرزمین دیگر را مهاجرت میگویند. در تعریفی دیگر، بر پایە دانشنامە جمعیتشناسی مهاجرت، تغییر مکان افراد، یا گروههایی از افراد، که با تغییر دائمی یا نیمه دائمی محل سکونت خود همراه است.
این نویسنده معتقد است که عامل مهمی که نقش مهاجرت را در پیوند با وضعیت توسعه تحلیل میکند، آموزش است. مهاجرت سرمایە انسانی یا جمعیت در سن فعال و ماهر و متخصص از یک منطقه به منطقه دیگر، میتواند توازن توانمندیهای توسعهای را دگرگون سازد.
* رابطه مهاجرت و توسعه جامعه
در این مقاله آمده است که مهاجرت سرمایه انسانی به خارج از کشور، نقش تعیینکنندهای در وضعیت توسعهای کشورهای جهان سومی دارد. رسالت جامعهشناسی و جامعهشناسان در این فراگرد، مهم است و میزان توجه آنها به مهاجرت و زمینهها و پیامدهای آن، نقش مهمی در پویایی و توسعه جامعه دارد.
در ادامه مینویسد با توجه به فعالیت ۹۰ سالۀ جامعهشناسی در ایران، این نوشتار در پی مرور مطالعات مهاجرت در ایران است و به این پرسش پاسخ دهد که جامعهشناسی ایران چه فعالیتهایی در زمینه مهاجرت، آموزش و توسعه داشته است؟
* مطالعات مهاجرت و جامعهشناسی در ایران
به زعم میرفردی جامعهشناسی در ایران متناسب با تحولات اقتصادی و اجتماعی، تحولات چندگانهای را به خود دیده است. در پی تغییرات در سبک و میزان مهاجرت در ایران، مطالعات علوم اجتماعی به ویژه جامعهشناختی در زمینه مهاجرت نیز دچار تحولات مرتبط با تغییر سبک مهاجرتی شدند.
مطالعات مهاجرت در ایران نشان داد که مهاجرت فزاینده موجب خالی شدن مناطق مهاجرفرست از سرمایه و نیروی انسانی فعال میشود و منجر به بازتولید عقبماندگی در این مناطق شده است.
* تاثیرات مهاجرت سرمایههای انسانی به خارج از کشور
به گفته این پژوهشگر افراد جوان، تحصیلات و مهارت بیشترین سهم از مهاجران به شهرهای بزرگ را دارند. مهاجرت این دسته از افراد موجب توسعۀ نابرابر مناطق کشور و بازتولید توسعه نیافتگی مناطق کمبرخوردار میشود.
بدینترتیب نتایج این پژوهش نشان میدهد که مهاجرت سرمایههای انسانی به خارج از کشور، گردانە بازتولید عقب ماندگی کشور را ایجاد میکند و با وجود گسترش آموزش تخصصی دانشگاهی و غیردانشگاهی در کشور، وضعیت نابسامان اشتغال در کشور، زمینۀ مهاجرت سرمایههای انسانی را فراهم میسازد.
او در انتها مینویسد مطالعات یک دهه اخیر نشانگر افزایش میل به مهاجرت به خارج از کشور است و میزان مهاجرت سرمایههای انسانی توانمند به خارج از کشور گسترش یافته است.
انتهای پیام/